معاونت پرورشی و فرهنگی دبیرستان نمونه دولتی علامه طباطبایی زنجان ناحیه 2

مسائل جاری مدرسه (مذهبی ،ورزشی ، اجتماعی ، بهداشتی ، مشاوره ای و...)

معاونت پرورشی و فرهنگی دبیرستان نمونه دولتی علامه طباطبایی زنجان ناحیه 2

مسائل جاری مدرسه (مذهبی ،ورزشی ، اجتماعی ، بهداشتی ، مشاوره ای و...)

کاریکلماتور


 1_عجب زمانه ای، شیر ها پاکتی اند، پلنگ ها صورتی اند، قهرمانان دوپینگی اند و عشق ها ساعتی!

  2_حالم را به هم نزن، غم هایم به تازگی ته نشین شده است.

  3_خاطره جایی برای « رویا» باقی نگذاشت.

  4_دهانم پُر از حرف است، حیف با دهان پُر نباید سخن گفت.

  5_ آن قدر بی سواد بود که ستون های افقی و عمودی جدول به ریشش خندیدند.

  6_ آن هایی که با وعده دلخوشند , نباید از آینده بیمناک شوند.

  7_ اگر تمام گل های دنیا را هم به پایش بریزم باز هم کم است، چون پاهاش خیلی بو میده!

  8_ همیشه قبل از خودم شستم خبردار می شود.

  9_ لوازم آرایش به لوازم جادویی تغییر نام داد.

  10_کسی که از واقعیت ها بهره می گیرد رباخوار نیست.

  11_پرنده پس از فرار از قفس، از بهار نشان لیاقت گرفت.

  12_قلمی که مغز ندارد، حتما آبرویت را خواهد برد.

  13_آرایشگر به قدری سرم را سرسری تراشید که نتوانستم سری توی سرها در بیاورم.

  14_ خودروها تکامل پیدا کرده اند؛ اما خیلی از آدم ها هنوز انسان نشده اند.

  15_ بعضی از خانم ها از ترس پیری پا به «سن» نمی گذارند.

  16_ بعضی ها برای سربلندی دیگران تا کمر خم می شوند.

  17_ هر وقت او را می بینم کمی مکث می کنم، مثل ویرگول.

  18_ شاید بهترین راه برای حفظ آثار باستانی، همچنان در زیر خاک بودن آن ها باشد.

  19_ تمام زندگی ام قسطی است، اما گوشم بدهکار نیست.

  20_ بی صداترین «تار» را عنکبوت می نوازد.

  21_ این روز ها به هرکی «بال و پر» بدهید «دُم» در می آورد.

  22_ برخی خانم ها، مانع تمرکز سرمایه همسرشان می شوند

  23_ تفاوت دید من و تو در نمره عینکمان است.

  24_  خوش به حال فقیر که یک حرف از غنی بیشتر دارد.

  25_شاید تبر همان قند شکن رستم باشد.

  26_وقتی «رُخ»ت مرا کیش داد «مات» نگاهت شدم.

  27_عشق راهی است هموار اما بعضی ها در این راه لیز می خورند.

  28_برای اینکه هم رنگ جماعت شود ,  جماعت را رنگ می کرد.

  29_ از ماجرای عشقمان، موهایم روسفید بیرون آمدند.

  30_خیلی سخت است هم روی قولت بایستی و هم زیر پا نگذاری اش.

  31_ بشقاب فقیر گرسنه تر از صاحبش است.

  32_سخنران خوب کسی است که بعد از سخنرانی با نوک پا از سالن خارج شود تا مخاطبان بیدار نشوند.

  33_ برای مردها زندگی «جاری» است و برای زن ها , همسر برادر شوهر.

  34_ باز هم فراموش کردم فراموشش کنم.

  35_ قلم پاچه خوار نوکش همیشه چرب است.

  36_ بعضی ها راه راست را به سوی خود کج می کنند.

  37_ تنها لذتی که نمی توانی با دیگران قسمتش کنی , تنهایی است.

  38_ شاید کشمش همان انگور بازنشسته باشد.

  39_ بعضی از آدم ها درظلمات اندیشه خود غرق می شوند.

  40_ آن قدر دست روی دست گذاشت که پا روی دمش گذاشتند.

  41_ نشر اکاذیب یعنی ستایش مدیران نالایق.

  42_ گاهی اوقات «کلیه» امورم درد می کند.

  43_ اگر حرف مفت را می خریدند خیلی ها میلیاردر بودند.

  44_ بعضی ها خط لبشان نستعلیق است.

  45_ حتی موهایم هم می دانند که پایان شب سیه سپید است.

  46_آن قدر گفتند شتر دیدی ندیدی که بالاخره کور شد.


  47_ نیامدی نگاهم دست خالی برگشت.

  48_ بعضی از نگاه ها صدای قشنگی دارند.

  49_ همه انسان ها برابرند اما بعضی ها برابرترند.

  50_ بهترین راه برای آب شدن برفک تلویزیون، از برق کشیدن آن است.

  51_ بهترین بازی زندگی اش زبان بازی بود.


  52_ خدایا، یارانه را از ما بگیر اما یار را نه.

  53_ شاید با « ارز » معذرت مشکل تورم حل شود.

  54_ به علت خالی بودن جیب مردم، جیب برها شاکی شدند.

چراعصبانی؟...وقتی قانون است

.
اگر حق با شماست خشمگین شدن نیازی نیست
و اگر حق با شما نیست ، هیـچ حقی برای عصبانی بودن ندارید . . .

.

واقعا" یادش بخیر

شما یادتون نمیاد ، دبستان که بودیم وقتی معلممون میگفت “یه خودکار بدید به من” ؛ زیر دست و پا همدیگه رو له و لورده میکردیم تا زودتر برسیم و معلم خودکار ما رو بگیره …

یادش بخیر

“بی سرو صدا ، وسایلتونو جمع کنین با صف بیاید برید توو حیاط ؛ معلمتون نیومده”
یکی از ناگهانی ترین و سورپرایز کننده ترین جملات دوران مدرسه …

چرا تقلب!


چرا تقلب!
 

جمله «لطفاً نگاهتون به ورقه خودتون باشه» برای همه ما بسیار آشناست؛ زیرا تقریباً همه معلم‌ها موقع امتحان گرفتن آن را می‌گویند. در آمار به دست آمده، تخمین زده شده است که بیش از یک سوم دانش آموزان، حداقل یک بار در طول دوران تحصیلاتشان تقلب می‌کنند. اما، دلیل این عمل ناپسند چیست؟ والدین و معلم‌ها چگونه می‌توانند دانش آموزان را در این مورد راهنمایی کنند؟

 

دلایل متعددی برای تقلب در کودکان وجود دارد. کودکان کوچک‌تر دوست دارند همیشه برنده باشند و مهم نیست که چگونه؛ ولی حتی یک بچه پنج ساله نیاز به درستکار بودن را حس می‌کند و در عمق وجودش دوست دارد چیزی را که می‌خواهد، بدون تقلب به دست آورد. اما، گاهی شرایط در خانه و مدرسه گونه‌ایی است که به طور ناخودآگاه، کودک را به تقلب وا می‌دارد. محیط آکنده از رقابتی است که در آن برای گرفتن نمره و برد و باخت تاکید زیادی می‌شود. وقتی انتظارات و توقعات از کودک، بیش از حد زیاد می‌شود و هنگامی که نمره در سر کلاس مخفی نمی‌ماند و دانش آموزان با هم رقابت می‌کنند. بنابراین، معلم نباید با توجه به کودکان زرنگ در دانش آموزان احساس حقارت ایجاد کند؛ بلکه باید بر پیشرفت درسی تمام شاگردانش حساس باشد نه بالا رفتن نمره!

  

ادامه مطلب ...