معاونت پرورشی و فرهنگی دبیرستان نمونه دولتی علامه طباطبایی زنجان ناحیه 2

مسائل جاری مدرسه (مذهبی ،ورزشی ، اجتماعی ، بهداشتی ، مشاوره ای و...)

معاونت پرورشی و فرهنگی دبیرستان نمونه دولتی علامه طباطبایی زنجان ناحیه 2

مسائل جاری مدرسه (مذهبی ،ورزشی ، اجتماعی ، بهداشتی ، مشاوره ای و...)

چراعصبانی؟...وقتی قانون است

.
اگر حق با شماست خشمگین شدن نیازی نیست
و اگر حق با شما نیست ، هیـچ حقی برای عصبانی بودن ندارید . . .

.

واقعا" یادش بخیر

شما یادتون نمیاد ، دبستان که بودیم وقتی معلممون میگفت “یه خودکار بدید به من” ؛ زیر دست و پا همدیگه رو له و لورده میکردیم تا زودتر برسیم و معلم خودکار ما رو بگیره …

یادش بخیر

“بی سرو صدا ، وسایلتونو جمع کنین با صف بیاید برید توو حیاط ؛ معلمتون نیومده”
یکی از ناگهانی ترین و سورپرایز کننده ترین جملات دوران مدرسه …

داستان خارق العاده

این داستان خارق العاده را برای هر معلمی که میشناسید ارسال کنید .
.
.
در یکی از مدارس، معلمی دچار مشکل شد و موقتا برای یک ماه معلم جایگزینی بجای او شروع به تدریس کرد. این معلم جایگزین در یکی از کلاسها سوالی از دانش آموزی کرد که او نتوانست جواب دهد، بقیه دانش آموزان شروع به خندیدن و او را مسخره می کردند.
معلّم متوجّه شد که این دانش آموز از  اعتماد بنفس پایینی برخوردار است و همواره توسّط هم کلاسی هایش مورد تمسخر قرار می گیرد.
زنگ آخر فرا رسید و وقتی  دانش آموزان از کلاس خارج شدند، معلّم آن دانش آموز را فرا خواند و به او برگه ای داد که بیتی شعر روی آن نوشته شده بود و از او خواست همان طور که نام خود را حفظ کرده، آن بیت شعر را حفظ کند و با هیچ کس در مورد این موضوع صحبت نکند.
در روز دوم معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن بیت شعر را پاک کرد و از بچّه ها خواست هر کس در آن زمان کوتاه توانسته شعر را حفظ کند، دستش را بالا ببرد.
هیچ کدام از دانش آموزان نتوانسته بود حفظ کند.
تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز دیروزی بود که مورد تمسخر بچّه ها بود.
 بچّه ها از این که او توانسته در این فرصت کوتاه شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند.
معلّم خواست برای او کف بزنند و تشویقش کنند.
در طول این یک ماه، معلّم جدید هر روز همین کار را تکرار می کرد و از بچّه ها می خواست تشویقش کنند و او را مورد لطف و محبّت قرار می داد.
کم کم نگاه همکلاسی ها نسبت به آن دانش آموز تغییر کرد.
دیگر کسی او را مسخره نمی کرد.
 آن دانش آموز خود نیز دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر  آن شخصی که همواره معلّم سابقش "خِنگ " می نامید، نیست.  پس دانش آموز تمام تلاش خود را می کرد که همواره آن احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن و ارزشمند بودن در نظر دیگران را حفظ کند.
آن سال با معدّلی خوب قبول شد.
به کلاس های بالاتر رفت.
در کنکور شرکت کرد و وارد دانشگاه شد.
مدرک #دکترای_فوق_تخصص_پزشکی خود را گرفت و هم اکنون پدر پیوند کبد جهان است.
این قصه را دکتر (ملک حسینی ) در کتاب زندگانی خود و برای قدردانی از آن معلّم که با یک حرکت هوشمندانه مسیر زندگی او را عوض نمود، در صفحه اینستاگرامش  نوشته .انسان ها دو نوعند: نوع اوّل کلید خیر هستند.دستت را می گیرند و در بهتر شدنت کمک  کرده و به تو احساس ارزشمند بودن می دهند نوع دوم انسان هایی هستند که با دیدن اوّلین شکستِ شخص، حس بی ارزشی و بدشانس بودن را به او منتقل می کنند.
این دانش آموز میتوانست قربانی نوع دوم این انسان ها بشود که بخت با او یار بود.
و آن معلم کسی نبود جز محمد بهمن بیگی ابر مردی بزرگ که چون ستاره ایی در دل شبهای سیاه روزگاران درخشید و معجزه کرد.بهمن بیگی نویسنده ایی چیره دست با ذهنی خلاق و مدیری لایق بود و نشان داد که اگر اراده باشد میتوان مردمی را از فرش به عرش رساند که نمونه آن دکتر ملک حسینی است.روحش جاودان و یادش گرامی.

عجیب ترین مدرسه ایران در پادنای عُلیا

کد خبر 905125
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۳
عجیب ترین مدرسه ایران در پادنای عُلیا

«فرود نعمتی» بی تردید یکی از متفاوت ترین معلمان این روزهای نظام آموزش و پرورش است. معلمی که با تلاش های خستگی ناپذیرش، نام مدرسه روستایی شهدای محراب در منطقه ای کوهستانی و دورافتاده را جهانی می کند.

به گزارش مشرق، «مدرسه روستایی در منطقه کوهستانی و دورافتاده! » با خواندن این جملات چه تصویری در ذهنتان نقش می بندد؟ در و دیوارهایی کاهگلی و چند نیمکت و یک تخته  زهوار در رفته  شاید، اولین تصاویر حک شده ذهنتان باشد. اما «فرود نعمتی» خط بطلانی بر همه معادلات ذهنی شما می کشد. وقتی با تلاش های بی وقفه اش  نام مدرسه روستای دورافتاده «دشتبال»  را بر سر زبان ها می اندازد. فیلمی که از فعالیت های بی نظیرش در دبستان تهیه شده به دست گردشگری کانادایی که از قضا معلم هم هست رسیده  و مسئولان آموزش و پرورش در یکی از ایالت های کانادا را هم  انگشت به دهان کرده است. معلم فداکار هر روز مسیر صعب العبور جاده پر پیچ و خم را طی می کند و به «پادنای علیا»، دورترین منطقه در اطراف استان اصفهان می آید. حتی  پای گردشگران را هم  به منطقه ای کوهستانی که 300 کیلومتر با مرکز استان فاصله دارد باز کرده است. ماجرای این معلم و مدرسه اش خواندنی است.

بیشتر بخوانید: 

ادامه مطلب ...