معاونت پرورشی و فرهنگی دبیرستان نمونه دولتی علامه طباطبایی زنجان ناحیه 2

مسائل جاری مدرسه (مذهبی ،ورزشی ، اجتماعی ، بهداشتی ، مشاوره ای و...)

معاونت پرورشی و فرهنگی دبیرستان نمونه دولتی علامه طباطبایی زنجان ناحیه 2

مسائل جاری مدرسه (مذهبی ،ورزشی ، اجتماعی ، بهداشتی ، مشاوره ای و...)

چرا تقلب!


چرا تقلب!
 

جمله «لطفاً نگاهتون به ورقه خودتون باشه» برای همه ما بسیار آشناست؛ زیرا تقریباً همه معلم‌ها موقع امتحان گرفتن آن را می‌گویند. در آمار به دست آمده، تخمین زده شده است که بیش از یک سوم دانش آموزان، حداقل یک بار در طول دوران تحصیلاتشان تقلب می‌کنند. اما، دلیل این عمل ناپسند چیست؟ والدین و معلم‌ها چگونه می‌توانند دانش آموزان را در این مورد راهنمایی کنند؟

 

دلایل متعددی برای تقلب در کودکان وجود دارد. کودکان کوچک‌تر دوست دارند همیشه برنده باشند و مهم نیست که چگونه؛ ولی حتی یک بچه پنج ساله نیاز به درستکار بودن را حس می‌کند و در عمق وجودش دوست دارد چیزی را که می‌خواهد، بدون تقلب به دست آورد. اما، گاهی شرایط در خانه و مدرسه گونه‌ایی است که به طور ناخودآگاه، کودک را به تقلب وا می‌دارد. محیط آکنده از رقابتی است که در آن برای گرفتن نمره و برد و باخت تاکید زیادی می‌شود. وقتی انتظارات و توقعات از کودک، بیش از حد زیاد می‌شود و هنگامی که نمره در سر کلاس مخفی نمی‌ماند و دانش آموزان با هم رقابت می‌کنند. بنابراین، معلم نباید با توجه به کودکان زرنگ در دانش آموزان احساس حقارت ایجاد کند؛ بلکه باید بر پیشرفت درسی تمام شاگردانش حساس باشد نه بالا رفتن نمره!

  

ادامه مطلب ...

داستان خارق العاده

این داستان خارق العاده را برای هر معلمی که میشناسید ارسال کنید .
.
.
در یکی از مدارس، معلمی دچار مشکل شد و موقتا برای یک ماه معلم جایگزینی بجای او شروع به تدریس کرد. این معلم جایگزین در یکی از کلاسها سوالی از دانش آموزی کرد که او نتوانست جواب دهد، بقیه دانش آموزان شروع به خندیدن و او را مسخره می کردند.
معلّم متوجّه شد که این دانش آموز از  اعتماد بنفس پایینی برخوردار است و همواره توسّط هم کلاسی هایش مورد تمسخر قرار می گیرد.
زنگ آخر فرا رسید و وقتی  دانش آموزان از کلاس خارج شدند، معلّم آن دانش آموز را فرا خواند و به او برگه ای داد که بیتی شعر روی آن نوشته شده بود و از او خواست همان طور که نام خود را حفظ کرده، آن بیت شعر را حفظ کند و با هیچ کس در مورد این موضوع صحبت نکند.
در روز دوم معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن بیت شعر را پاک کرد و از بچّه ها خواست هر کس در آن زمان کوتاه توانسته شعر را حفظ کند، دستش را بالا ببرد.
هیچ کدام از دانش آموزان نتوانسته بود حفظ کند.
تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز دیروزی بود که مورد تمسخر بچّه ها بود.
 بچّه ها از این که او توانسته در این فرصت کوتاه شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند.
معلّم خواست برای او کف بزنند و تشویقش کنند.
در طول این یک ماه، معلّم جدید هر روز همین کار را تکرار می کرد و از بچّه ها می خواست تشویقش کنند و او را مورد لطف و محبّت قرار می داد.
کم کم نگاه همکلاسی ها نسبت به آن دانش آموز تغییر کرد.
دیگر کسی او را مسخره نمی کرد.
 آن دانش آموز خود نیز دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر  آن شخصی که همواره معلّم سابقش "خِنگ " می نامید، نیست.  پس دانش آموز تمام تلاش خود را می کرد که همواره آن احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن و ارزشمند بودن در نظر دیگران را حفظ کند.
آن سال با معدّلی خوب قبول شد.
به کلاس های بالاتر رفت.
در کنکور شرکت کرد و وارد دانشگاه شد.
مدرک #دکترای_فوق_تخصص_پزشکی خود را گرفت و هم اکنون پدر پیوند کبد جهان است.
این قصه را دکتر (ملک حسینی ) در کتاب زندگانی خود و برای قدردانی از آن معلّم که با یک حرکت هوشمندانه مسیر زندگی او را عوض نمود، در صفحه اینستاگرامش  نوشته .انسان ها دو نوعند: نوع اوّل کلید خیر هستند.دستت را می گیرند و در بهتر شدنت کمک  کرده و به تو احساس ارزشمند بودن می دهند نوع دوم انسان هایی هستند که با دیدن اوّلین شکستِ شخص، حس بی ارزشی و بدشانس بودن را به او منتقل می کنند.
این دانش آموز میتوانست قربانی نوع دوم این انسان ها بشود که بخت با او یار بود.
و آن معلم کسی نبود جز محمد بهمن بیگی ابر مردی بزرگ که چون ستاره ایی در دل شبهای سیاه روزگاران درخشید و معجزه کرد.بهمن بیگی نویسنده ایی چیره دست با ذهنی خلاق و مدیری لایق بود و نشان داد که اگر اراده باشد میتوان مردمی را از فرش به عرش رساند که نمونه آن دکتر ملک حسینی است.روحش جاودان و یادش گرامی.

شیشه و آینه

جوان ثروتمندی نزد بزرگی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. بزرگمرد او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای نابینایی که در خیابان صدقه می‌گیرد.
 
بعد آینه‌ی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی؟
جواب داد: خودم را می‌بینم.
دیگر دیگران را نمی‌بینی! آینه و پنجره هر دو از یک ماده‌ی اولیه ساخته شده‌اند، شیشه. اما در آینه لایه‌ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی‌بینی. این دو شی‌ شیشه‌ای را با هم مقایسه کن.
 
وقتی چشم و دلت از شیشه باشد، فقیر را می بینی، دیگران را می‌بینی و به آنها احساس محبت می‌کنی...
اما وقتی شیشه چشم و دلت با نقره (یعنی ثروت) پوشیده می‌شود، تنها خودت را می بینی...
تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره‌ای را از جلو چشم‌هایت برداری تا بتوانی دیگران را ببینی و دوست‌شان بداری.

ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﺯﻧﺪﮔﯽ

ﭘﺴﺮ ﻭ ﭘﺪﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﮐﻮﻩ ﻗﺪﻡ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ
ﭘﺎﯼ ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮕﯽ ﮔﯿﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺩﺍﺩ ﮐﺸﯿﺪ :
ﺁ ﺁ ﺁ ﯼ ﯼ ﯼ !!
ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪ : ﺁ ﺁ ﺁ ﯼ ﯼ ﯼ !!
ﭘﺴﺮﮎ ﺑﺎ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭﯼ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ : ﮐﯽ ﻫﺴﺘﯽ؟
ﭘﺎﺳﺦ ﺷﻨﯿﺪ : ﮐﯽ ﻫﺴﺘﯽ؟
ﭘﺴﺮﮎ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ : ﺗﺮﺳﻮ !
ﺑﺎﺯ ﭘﺎﺳﺦ ﺷﻨﯿﺪ : ﺗﺮﺳﻮ !
ﭘﺴﺮﮎ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ﺍﺳﺖ؟
ﭘﺪﺭ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﭘﺴﺮﻡ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻦ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ
ﺑﻠﻨﺪ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ : ﺗﻮ ﯾﮏ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ !
ﺻﺪﺍ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﺗﻮ ﯾﮏ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ !
ﭘﺴﺮﮎ ﺑﺎﺯ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ .
ﭘﺪﺭﺵ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ : ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ
ﮐﻮﻩ ﺍﺳﺖ؛
ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ . ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ
ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﯾﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻋﯿﻨﺎً ﺑﻪ ﺗﻮ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯽ
ﺩﻫﺪ .َ
ﺍﮔﺮ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﻋﺸﻖ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﺖ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ
ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺑﺎﺷﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺣﺘﻤﺂ ﺑﻪ
ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺁﻭﺭﺩ . ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ .

اظهارنظر...!؟

وقتی دانش ات در مورد موضوعی محدود است؛
۱. به جای اظهار نظر، سکوت کن
۲. مطالعه کن
۳. بپرس
۴. بیاموز
۵. و همچنان به جای اظهار نظر، سکوت کن!

ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﺑﻪ ﻧﻔﺲ:

ﺗﻤﺮﻳﻦ هایی ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﺑﻪ ﻧﻔﺲ:

1 ـ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﺭﺩﻳﻒ ﻫﺎﻱ ﺟﻠﻮﺑﻨﺸﻴﻨﻴﺪ.
2 ـ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﻳﻦ ﻛﻨﻴﺪ.
3 ـ ﺳﺮﻋﺖ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻨﺘﺎﻥ ﺭﺍ%25ﺗﻨﺪﺗﺮ ﻛﻨﻴﺪ.
ﺣﺮﻛﺎﺕ ﺑﺪﻥ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻭﺍﻛﻨﺶ ﺫﻫﻦ ﺍﺳﺖ.
 ﺁﺩﻣﻬﺎﻱﺑﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻨﺸﺎﻥﻛﻤﻲ ﺷﺒﻴﻪ ﺑﻪ ﺩﻭﻳﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﺍﻧﮕﺎﺭ
ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻣﻬﻤﻲ ﻣﻲ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﻳﺎ ﻛﺎﺭ ﻣﻬﻤﻲ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺍﻳﻦ ﺗﻜﻨﻴﻚ ﺭﺍ ﺑﻜﺎﺭ ﺑﺒﺮﻳﺪ ﺗﺎ ﻧﮕﺮﺵ ﻣﺤﻴﻂ ﺧﺎﺭﺟﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻛﻨﺪ.
4 ـ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺟﺪﻱ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻴﺪ.
5 ـ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺟﺪﻱ ﺑﺎﺷﻴﺪ.
6 ـ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﻧﻈﺮ ﺑﺪﻫﻴﺪ.
7 ـ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ. ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺩﺍﺭﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﻤﺒﻮﺩ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺍﺳﺖ.

ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ:
1 ـ ﺳﻌﻲ ﻛﻨﻴﺪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﻮﺷﻴﺪ.
2 ـ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﻜﺎﻟﻤﻪ ﺗﻠﻔﻨﻲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﻨﻴﺪ.
3 ـ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻲ ﺩﻫﻨﺪ ﻟﻔﻆ ﻣﺘﺸﻜﺮﻡ ﺭﺍﺑﻜﺎﺭ ﺑﺒﺮﻳﺪ.
4 ـ ﻣﻘﺘﺪﺭﺍﻧﻪ، ﺍﻓﺮﺍﺷته ﻭ ﺑﺎ ﮔﺎﻣﻬﺎﻱ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﺪ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭﻳﺪ.
5 ـ ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻧﻜﻨﻴﺪ.
6 ـ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺜﺒﺖ ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ.
۷-هر روز صبح چند جمله تاکیدی مثبت به خود بگویید
۸-در مترو ،تاکسی وهر جای دیگر با افراد غریبه ارتباط بگیرید و سر صحبت را باز کنید
۹-توانمندیها و کاستی های خود را بشناسید و در صورت انتقاد کردن از شما و در برابر اشتباهات خود قدرتمندانه عذرخواهی کنید و اشتباه خود را بپذیرید
۱۰-همیشه صادق باشید و به مردم یا مشتری دروغ نگویید.
 حتی اگر ضرری متوجه شما یا سازمانتان هست
11_خودتان را دوست بدارید و گذشته خود و دیگران را ببخشید
و...